به نقل از «خبرگزاری آریا»

سواريِ لذت بخش با 5 سوپرسدان خاص

تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۹۹۶۴۲

خبرگزاري آريا - برترين ها - ترجمه از محمدرضا مرتضايي: چند سالي است که امکانات اسپورت در بازار سدان هاي ميان رده خاص ديده مي شود، اما با اين وجود اين سدان ها در مقابل SUV هاي رقيب خود در بازار به نسبت دو به يک فروخته مي شوند اما اين بخش از بازار خودرو هنوز هم علاقه مندان خاص خود را دارد. فروش ساليانه اين ماشين ها در حال حاضر در بازار آمريکا، حدود 190 هزار دستگاه است و رقباي زيادي را در کنار خود مي بينند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه به بررسي سوپرسدان هايي مي پردازيم که يک سطح پايين تر از بهترين هاي اين کلاس در بازار هستند. با سواري اين 5 ماشين، حس خوشايندي به شما دست مي دهد.




قبل از اينکه در مورد سدان هاي 4 سرنشين صحبت کنيم،ترجيح داديم که ابتدا در مورد سدان هاي شش سيلندر توربوشارژ و سوپرشارژ در کلاس سدان هاي ميان رده بحث کنيم. اين خودروها به طور کلي اسپورت تر از SUV ها به شمار مي روند و آپشن هاي لوکس زيادي در آنها به کار رفته است. هر خودرويي که در اين رقابت برنده شود، نشاندهنده اين است که چطور يک ماشين قادر است در زمينه هاي مختلف عالي عمل کند.

ليست اوليه ما شامل 8 خودرو بود که لينکلن کانتنيننتال و جنسيس G80 نيز در اين ليست قرار داشتند که ماشين جديد لينکلن به دليل لوکس بودن بيش از حد و جنسيس به خاطر موتور 365 اسب بخاري توربوشارژ 6 سيلندرش از ليست کنار گذاشته شدند. از 6 ماشين کانديد نهايي فقط تجربه تست 5 مورد از آنها را داشتيم و در آخرين دقايق از مازراتي قيبلي براي شرکت در اين تست دعوت به عمل آورديم که با توجه به قيمت بالاي آن، از دعوت آن ماشين نيز منصرف شديم.

يکي از اين 5 ماشين مورد آزمايش، مرسدس E43 4matic است که يکي از جديدترين ماشين هاي حاضر در اين رقابت به شمار مي رود که از موتوري 396 اسب بخاري استفاده مي کند.

با توجه به قدرت کلاس E جديد مرسدس، مدل E43 قدرتي بين مدل هاي 4 سيلندر توربوشارژ 241 اسب بخاري تا مدل هاي E300 هشت سيلندر 603 اسب بخاري در مدل E63 S دارد. قيمت پايه مدل E43 حدود 73325 دلار است اما مدلي که ما آن را مورد آزمايش قرار داديم با آپشن هايي که داشت قيمتي معادل 91175 دلار داشت که با حذف برخي آپشن هاي اضافي مثل رنگ قرمز کاردينال، حالت متاليک طراحي داخلي و سيستم تهويه صندلي ها و سيستم صوتي و ... که 7830 دلار قيمت داشتند به اين رقم رسيده است. هيچ يکي از اين آپشن ها تاثيري بر کيفيت رانندگي و آزمايش ما نداشت.

يکي ديگر از ماشين هاي تقريبا گران قيمت حاضر در اين رقابت آئودي A6 3T کواترو است. اين ماشين در دو تست قبلي که با ديگر ماشين ها داشته است شکست نخورده و رتبه اول را کسب کرده است. تغييرات کوچکي در مدل 2016 اين ماشين اعمال شده است که مي توان به بکارگيري اپل کارپلي، سيستم واي فاي داخلي، تغيير در سپر جلو و عقب اشاره کرد.



مدل 2017 اين ماشين، با پکيجي رقابتي پا به ميدان گذاشته است؛ چرا که از سيستم تعليق اسپورت و گشتاوري که نيروي خود را از محور عقب مي گيرد و هفت اسب بخار قدرت بيشتر نسبت به مدل S6 در موتور شش سيلندر خود( مجموعاً 340 اسب بخار) بهره مي برد و به طور کلي از نظر داخلي و خارجي بسيار متفاوت تر از مدل S6 طراحي شده است. البته مدل S6 را نيز مي توانستيم در اين تست ارزيابي کنيم چرا که قيمتي زير 80 هزار دلار داشت اما با توجه به موتور 8 سيلندر و قدرت موتور 450 اسب بخاري آن تصميم گرفتيم تا از مدل A6 که شش سيلندر دارد، در تست استفاده کنيم.قيمت A6 حدود 72175 دلار برآورد شده است.

در اين کلاس، هيچ تستي بدون حضور BMW سري 5 جذابيتي ندارد. BMW بار ديگر براي سال 2017 نسل هفتم سري 5 ماشين هاي خود را با نام G30 و تحت نام عمومي 540i روانه بازار کرده است؛اين مدل در واقع آخرين مدل از ماشين هاي شش سيلندر BMW محسوب مي شود که از توربوي تکي با قدرت 335 اسب بخار بهره مي برند. قيمت پايه مدل 540i در بين ديگر رقبا در اين گروه کمترين به حساب مي آيد چرا که رقم خريد اين ماشين 57445 دلار اعلام شده است. اما با افزودن برخي پکيج ها به آن، قيمتش به 82610 دلار نيز مي رسد.

با بازطراحي که بر روي جگوار XF در سال گذشته انجام شد، اين ماشين خود را در اولين رقابت با ديگر رقباي هم رده خود مي بيند.نسل دوم XF ها، شباهت بسياري به مدل هاي پيشين اين سري دارد اما بدنه آلومينيومي محکم آن، اين مدل را در بين ديگر رقبا متمايزتر مي کند.البته با کمال تعجب بايد گفت که اين پوشش آلومينيومي به دربهاي اين خودرو بسط داده نشده است و درهاي اين مدل همچنان از فلز معمولي ساخته شده اند. موتور اين ماشين از پيشرانه 3 ليتري سوپرشارژ شش سيلندر بهره مي برد که اصولا همان هشت سيلندر است اما با دو پيستون کمتر!براي مبارزه بهتر در اين رقابت، جگوار مدل XF S خود را روانه ميدان نبرد کرده است که مدلي دو محوره محسوب مي شود. در تريم S شاهد افزايش قدرت موتور از 340 اسب بخار به 380 اسب بخار هستيم. قيمت پايه XF ي که ما آن را تست کرديم 77535 دلار بود.

در نهايت، شاهد آخرين ماشين حاضر در اين رقابت يعني کاديلاک CTS V اسپورت هستيم. اين ماشين يکي از برندگان رقابت هاي ده خودروي برتر سال و قدرتمندترين ماشين حاضر در اين رقابت به شمار مي رود چرا که قدرت موتور اين ماشين، 420 اسب بخار با پيشرانه 3.6 ليتري و شش سيلندر است. رانندگي با اين ماشين بسيار تيز و چابک است و راننده قدرت مانور بسياري دارد. براي اينکه آپشن هاي اين ماشين با ديگر خودروهاي حاضر در رقابت برابري کند، از تريم اختصاصي اين ماشين که 71790 دلار قيمت داشت در اين رقابت استفاده شده است. که با تايرهاي مشکي زيبا و صندلي هاي سياه کربني شيک، قيمت نهايي اين ماشين به 75885 دلار رسيد.

با تجهيز اين ماشين ها به آپشن هاي مورد نياز، به جاده اي در کاليفرنيا رفتيم تا آنها را در پيچ و خم هاي جاده هاي کوهستاني آنحا نيز امتحان کنيم. پس از چند روز تست و طي حدود 1000 مايل با اين ماشين ها، نتايجي به دست آمد که در ادامه به آنها مي پردازيم.

جگوار XF S AWD مدل 2017

اگر اين مدل از جگوار تداعي کننده دژاوو است، به خاطر آن است که ظاهر جديد XF بسيار شبيه ظاهر قديمي XF است.



به طور غيرقابل انکاري، اين جگوار بسيار بلند و کم عرض است که لوکسي خاصي را به طراحي خارجي اين ماشين بخشيده است.همين ويژگي ها، اين مدل از جگوار را در رتبه هاي بالاي رده بندي طراحي خارجي قرار مي دهد.همين اتفاق در بخش طراحي خارجي اين ماشين نيز مي افتد.يک گيج 12.3 اينچي مجازي جديد با صفحه لمسي 10.2 اينچي که بسيار سريعتر از مدلهاي قبلي عمل مي کند، در اين ماشين تعبيه شده است.اما با اين حال بايد گفت که اصول پايه معماري و طراحي مدل هاي قبلي XF بر اين مدل برتري دارد و به نظر مي رسد اين ماشين قديمي تر از مدل هاي پيشين XF است.

البته بايد گفت اين ماشين همچنان شور جواني را در خود دارد. XF در پوسته خارجي خود تغييراتي ايجاد کرده است و نوعي نشاط و شخصيت جديد را به ماشين خود بخشيده است. فرمان اين ماشين، علي رغم استفاده از تايرهاي چندفصل، تحت فشار نيز خوب کار مي کند اما در تست ترمز در توقف از سرعت 70 مايل بر ساعت بدترين نمايش را در اين گروه داشت اما مشکلي در حرکت در مسير مستقيم نداشت. اين مدل از جگوار نمايش خوبي در سواري و کنترل ماشين از خود نشان داد که حتي مي توان گفت از BMW نيز بهتر عمل کرد.




شاسي اين ماشين در قسمت جلو در وهله اول به نظر کمي سفت مي آمد اما پس از چند دقيقه سواري با آن، با ماشين سازگار مي شد.حتي با استفاده از لايت اويستر و جت بلک در فضاي داخلي اين ماشين، لين طراحي چندان پرزرق و برق و مرغوب به نظر نمي رسد. مواد به کار رفته در طراحي داخلي اين ماشين انقدر مرغوبيت ندارند که براي اين مدل نزديک 80 هزار دلار بپردازيم. يک فوم مخفي در بادگيرهاي کناري ماشين تعبيه شده که اگر با آگاهي قبلي از مکانش، آن را نبينيد هرگز پي به وجود آن نمي بريد.

ما در سواري با اين ماشين هرگز احساس نکرديم که سوار بر يک ماشين سوپرشارژ 6 سيلندر هستيم. وقتي اين ماشين را خاموش ميکنيم شاهد تکان کوچکي هستيم و صداي بيروني متعادلي حدود 74 دسيبل در اتاق آن شنيده مي شود.موتور 6 سيلندر اين مدل از جگوار مانند ديگر 6 سيلندرهاي موجود در بازار غران نيست اما در عين حال هيچ شکايتي از قدرت آن نداريم چرا که قادر است ظرف 5 ثانيه به سرعت 60 مايل بر ساعت برسد که با اين رکورد تنها قادر به شکست دادن آئودي در اين گروه است.



جگوار با 6 امتياز کمتر پشت سر BMW قرار مي گيرد اما اين دو ماشين تفاوت هاي زيادي با هم ندارند. به طور کلي مي توان گفت از ترکيب اين دو ماشين شايد بتوان يک ماشين اسپورت سدان برنده ساخت.



BMW 540i مدل 2017

رده چهارم

با تمامي اين اوصاف، BMW همچنان يک شرکت پيشتاز در اين کلاس محسوب مي شود. اگر فردي به ما بگويد که يک موتور 12 سيلندر در اين ماشين به کار گرفته شده است، حرف غير قابل باوري محسوب نمي شود.در اين گروه، موتور 6 سيلندر داخلي مدل 540i را مي توان بهترين در اين گروه دانست چرا که رواني و عملکرد خاصي دارد که آن را با بقيه 6 سيلندرهاي حاضر در اين گروه متمايز مي کند. تقريبا هيچ تفاوت محسوسي در لرزش اين ماشين در هنگام توقف و يا با حرکت در دور موتور 6000 شاهد نبوديم. تا جايي که مي توان آن را با ماشين هاي بدون لرزش برقي مقايسه کرد چرا که از نظر صداي درون اتاق نيز اين ماشين با 68 دسي بل در حداکثر سرعت، همان عملکردي را از خود نشان مي دهد که در ماشين برقي تسلا مدل S شاهد هستيم.



از نظر تئوري شايد بتوان گفت که ضعيف ترين ماشين در اين گروه محسوب مي شود اما با 8 دنده اتوماتيک و رکورد 4.7 ثانيه توانست مقام سوم را در بين ماشين هاي حاضر در اين گروه در رسيدن به سرعت 60 مايل بر ساعت از خود به جاي بگذارد و از لحاظ مصرف سوخت بهينه نيز توانست رتبه اول را با طي 22 مايل در هر گالن از آن خود کند.

طراحي داخلي BMW طوري است که هر فردي را متقاعد مي کند که سوار بر يک ماشين 12 سيلندر شده است. بسيار نرم و با صندلي هايي پوشيده از چرم ناپا که بخشي از پکيج لوکس 1600 دلاري صندلي ها نيز محسوب مي شود.



فاصله دو چرخ عقب و جلوي اين ماشين، 117.1 اينچ است که بلند ترين فاصله دو تاير در اين گروه به حساب مي آيد و همين امر باعث شده تا فضاي بسيار زيادي در قسمت سرنشينان عقب اين ماشين به وجود آيد که باعث جذب مشتريان زيادي به سمت اين مدل شده است. دور فرمان اسپورت به کار رفته در اين ماشين تنها نشانه از اسپورت بودن اين ماشين در فضاي داخلي آن بود.

بدون ترديد بالاترين امتياز لوک و شيک بودن را در اين رقابت، BMW 540i مي گيرد و اين در حالي است که اين مدل در زمينه هاي تنظيم شاسي و واکنش فرمان، به ديگر رقبا مي بازد.حتي با دو پکيج اضافي براي سواري بهتر با اين ماشين از جمله تايرهاي 19 اينچ تابستاني که 0.4 اينچ نيز ارتفاع اين ماشين را کم کرده است و پکيج سواري پويا با حالت الکترومکانيکي که سطح ماشين را در پيچ ها متعادل نگه مي دارد، اما عملکردي که بايد از شاسي اين ماشين مي ديديم را شاهد نبوديم و عملکرد شاسي آن پايينتر از انتظار ارزيابي شد.



در ابتداي حرکت با اين ماشين، فرمان آن عملکرد بدي نداشت اما پس از شروع حرکت واکنش هاي چرخ فرمان کمتر شد که به نظر مي رسد BMW در اين زمينه مي بايست يک بازنگري اساسي داشته باشد.
به طور کلي، زماني که اين ماشين شتاب مي گيرد، ديگر رقباي اين ماشين در اين گروه، عملکرد روان تري داشتند.



قسمتي از مشکل به اين مورد بر مي گردد که اين ماشين در هنگام شتاب گرفتن، چرخهايش به طور کامل با زمين درگير نمي شوند و در مقايسه با ديگر ماشين هاي حاضر در اين گروه، يک نقطه ضعف محسوب مي شود. به طور مثال، لاستيک هاي مورد استفاده در اين مدل از BMW از تايرهاي چندفصل مورد استفاده در جگوار XF عملکرد ضعيف تري دارند. آرون رابينسون در اين زمينه در مورد 540i مي گويد: اين ماشين يک زامبي است؛ بدون کوچکترين وقفه اي به حرکت خود ادامه مي دهد. اما در رانندگي با اين ماشين لحظات خطرناک بيشتري را در مقايسه با ديگر ماشين هاي حاضر در اين گروه تجربه مي کنيد و بعداً متوجه شدم که اين مورد به واسطه فشار بيش از اندازه به تايرهاي اين ماشين است.

به کساني که دنبال رولزرويس گروه هستند، توصيه مي کنيم که به دنبال ماشين ديگري در اين گروه نگردند اما براي خريداراني که سدان هاي اسپورت را مي پسندند، بايد بگوييم که سدان هاي اسپورت بهتري از 540i نيز در اين گروه وجود دارد.





آئودي A6 3.0T competition مدل 2017

رتبه سوم

همانطور که مي دانيد مدل هاي پيشين اين ماشين، يکي از ماشين هاي برتر سه سال قبل به شمار مي رفت. A6 مدل 2017 کمي خاکستري تر از A6 نقره اي بود که ما سوار بر آن بوديم. قدرت موتور اين مدل در مقايسه با مدل قبلي A6 که آن را تست کرديم، بين 30 تا 340 اسب بخار افزايش پيدا کرده است.اما با وجود اين افزايش قدرت،A6 همچنان رتبه دوم قدرتمندترين ماشين اين گروه را در اختيار دارد و ضعيف ترين عملکرد را در ثبت رکورد رسيدن به سرعت 60 مايل بر ساعت را از خود بر جاي گذاشت که 5.2 ثانيه بود.



آنچه همه از آئودي انتظار داشتند و به خاطر آن مدل هاي مختلف آئودي را دوست دارند در اين ماشين نيز ديده مي شود: يک ماشين بي سرو صدا که به خاطر موتور بي صدا و دقيقش توجه هيچ کس را جلب نمي کند.

ارگونومي به کار رفته در اين ماشين و راحتي سرنشينان در حد مطلوبي ارزيابي شد و چرخ فرمان نيز تا حدي سفت و محکم ارزيابي گرديد. با استفاده از کنترلر MMI آئودي، قادر به انجام سريع برخي امور سخت مثل هماهنگ کردن گوشي با ماشين، وارد کردن مقصد براي استفاده از سيستم ناوبري ماشين خواهيد بود.



اما از نظر طراحي داخلي اين ماشين، مي توان گفت که هيچ فرقي با مدل 6 سال قبل خود ندارد و جايگاه مناسبي در اين رقابت نيز کسب نمي کند.نقاط برجسته اي که بر روي پروژکتور اين ماشين طراحي شده بودند، جلب توجه مي کرد ولي به طور کلي مي توان گفت که طراحي داخلي آن راحتي خاصي براي سرنشينان به ارمغان مي آورد.



فرمان سبک اين ماشين، تلاش براي تغيير مسيرهاي ناگهاني را راحت کرده است. در قسمت اکيدپد، آئودي از يک پنل 0.93 گرمي مشابه با کاديلاک استفاده کرده است که بهترين مورد در بين ديگر رقبا به شمار مي رود. خوشبختانه با افزودن پکيج مسابقه اي به اين ماشين، شاهد تاثير منفي بر روي سواري با آن نبوديم. به طور کلي مي توان گفت آئودي در اين ماشين تعادل خوبي بين لوکسي و اسپورتي ماشين برقرار کرده است.

در نهايت بايد گفت که آئودي آن ماشيني که تحسين همگان را برانگيزد نبود اما ايراد خاصي نيز از آن نمي توان گرفت و مي توان آن را در زمره مدل هاي ميدپک قرار داد.






کاديلاک CTS V-Sport مدل 2017


رتبه دوم

در مورد اين ماشين مي توان گفت که نه تنها با وزن 4025 پوندي، سبک ترين ماشين گروه محسوب مي شود بلکه نمرات بالايي نيز در قسمت شاسي و قسمت هاي سرگرمي داخلي ماشين از کارشناسان دريافت کرده است. جوزف کاپربلا در وصف اين ماشين مي گويد، اين ماشين تنها ماشين اين گروه است که مي توانيد به خوبي آن را کنترل نماييد.



کاپربلا درست مي گويد چرا که در مقايسه با ديگر ماشين هاي حاضر در اين رقابت، کاديلاک تصوير بهتري از در اختيار بودن هر 4 چرخ به راننده مي داد.

در حداکثر دور موتور اين کاديلاک شش سيلندر شاهد بلندترين صداي موتور در بين رقبا با 84 دسيبل هستيم؛ اين در حالي است که در سرعت 70 مايل بر ساعت شاهد 66 دسيبل صدا در اتاق ماشين هستيم که باز هم رکورد بدي محسوب مي شود و بالاترين صدا در بين ديگر رقباي حاضر در اين گروه است.



روحي که در اين مدل کاديلاک وجود دارد، يادآور مدل لوتوس است و کيفيت ساختي که در اين ماشين مي بينيم طوري است که انگار در خانه خود نشسته ايم.

نکته اي که در روز اول تست اين ماشين توجه ما را به خود جلب کرد اين بود که گيره نگهدارنده ستون سوم اين ماشين به شکل عجيبي کشيده شده و به طور آويزان قرار دارد. در روز دوم، نيز شاهد اين بوديم که در قسمت منتها اليه بالاي درب راننده و در جايي که جوش درب قرار دارد، تماس کوچکي با قسمت درب عقب وجود دارد و در فضاي داخلي ماشين نيز شاهد صداي خرخر کمي از درب جلو سمت راست اين ماشين بوديم که در جگوار و مرسدس شاهد صداي بيشتري در اين مورد بوديم.



در مقايسه با ديگر رقبا ميتوان گفت فضاي داخلي سرنشينان عقب کاديلاک کمتر از بقيه است و مورد ديگري که شاهد آن بوديم، اين است که سيستم سرگرمي موسوم به CUE در اين ماشين از جذابيت کمتري در مقايسه با ديگر رقبا برخوردار بود. در قسمت مصرف سوخت بهينه شاهد عملکرد نامناسبي در اين ماشين بوديم چرا که با طي مسافت 18 مايل در هر گالن حتي 4 واحد از BMW نيز ضعيفتر عمل کرده است. اما شتاب و ديگر موارد قابل قبول اين ماشين، حس خوبي از رانندگي را به فرد مي دهد و بسياري از اين ضعف ها را پوشش مي دهد.با اين وجود بايد اذعان کرد که اين ماشين کاملترين ماشين اين گروه نيست اما بر طبق نظر هيئت کارشناسي از سواري با اين کاديلاک حس لذتبخشي به فرد دست مي دهد.





مرسدس AMG E43 4Matic مدل 2017

رتبه اول

اين ماشين پر از آپشن هاي مختلف است، اين ماشين گران ترين ماشين حاضر در اين گروه بود به طوري که قيمت ماشين تستي که در اختيار ما قرار داده شد حدود 91175 دلار برآورد شد که با اين پول مي توان يک کاديلاک CTS-V با قدرت 640 اسب بخار خريد. در امتيازگيري، مرسدس امتيازاتي را براي قيمت بالايش از دست مي دهد اما در بسياري از موارد از ديگر رقبا بهتر عمل کرده است. ماشين تستي که ما با آن در جاده ها سواري کرديم از پکيج 7830 دلاري استفاده کرديم که تاثيري در عملکرد ذاتي اين ماشين نبود.




يکي از آپشن هاي استثنايي اين ماشين، پکيج آکوستيک 1100 دلاري صوتي اين ماشين بود که صداي سيستم صوتي اين ماشين را به شکل شگفت انگيزي افزايش مي داد. حدس مي زنيم که صداي اتاق 63 دسيبل در سرعت 70 مايل بر ساعت اين ماشين، نيز از همين پکيج آکوستيک استفاده مي کند. در طي مسيرهاي بين ايالتي هيچ صداي باد يا جاده اي را در داخل اتاق نديديم. در سرعت 100 مايل بر ساعت نيز اين ماشين تقريبا بي صدا حرکت مي کرد چرا که صداي داخل اتاق 71 دسيبل بود. از نظر ساختار شاسي و محکمي آن، مرسدس برخي تغييرات را در خود ايجاد کرده که اين ماشين را در کلاس خود يک سر و گردن بالاتر از بقيه قرار مي دهد.
سکوت در اين ماشين حرف اول را مي زند؛ مرسدس برنده بي چون و چراي اين رقابت محسوب مي شود. با توجه به استفاده از دو محور در اين ماشين، شاهد رکورد 4.2 ثانيه براي رسيدن به سرعت 60 مايل بر ساعت در اين ماشين بوديم که بهترين رکورد در اين گروه محسوب مي شود.



به نظر مي رسد کمپاني AMG در ساخت ماشين هاي اسپورت از فرمان هاي سنگين استفاده مي کند؛ در مدل E43 نيز همين رويه مشاهده شد و حتي به استفاده از فشار و قدرت بيشتري براي هدايت اين ماشين نياز است البته واکنش فرمان نسبت به تايرها مناسب ارزيابي شد. در قسمت چرخها نيز از تايرهاي 19 اينچ استاندارد در اين ماشين استفاده شده است و تايرهاي 20 اينچي نيز به طور آپشن قرار داده شده است. اسکيدپد 0.92 گرمي به کار رفته در اين ماشين، در پشت سر ماشين هاي آئودي و کاديلاک قرار مي گيرد.




جايگاه صندلي E43 بسيار راحت بود به طوري که تمام رقبا را در اين گروه شکست مي دهد چرا که در پيچ ها نيز سرنشينان اذيت نمي شوند. اين ماشين نيز مثل رقباي ديگرش در اين گروه از گيج کنترل ديجيتالي در جلوي راننده استفاده مي کنند. از نظر صفحه نمايش و گرافيک واضح ترين و بهترين صفحه را در بين ديگر رقبا در اين ماشين ديديم.




اين ماشين از نظر طراحي لوکس و اسپورت نيز فاتح مطلق اين رقابت است. به طور کلي سواري با اين ماشين نرم و روان نيز بسيار لذتبخش است و از ان به عنوان يک سدان لوکس قرن بيست و يکمي ياد مي شود که البته در برخي از موارد هنوز از آپشن هاي قديمي استفاده مي کند.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۹۹۶۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک کشته و ۸ زخمی در تصادف سه دستگاه خودروی سواری در بوکان

مدیر روابط عمومی اورژانس آذربایجان‌غربی از تصادف شدید سه دستگاه خودرو در محور سیمینه بوکان و جان باختن یک و مصدومیت ۸ نفر خبر داد.

توحید جوادی در گفت‌وگو با خبرگزاری ایمنا در آذربایجان‌غربی اظهار کرد: ظهر امروز سه دستگاه خودروی سواری شامل دو دستگاه پژو پرشیا و یک دستگاه پژو ۲۰۶ در محور سیمینه بوکان با هم برخورد و تصادف کردند.

وی افزود: در این سانحه ۹ نفر از سرنشینان خودروها مصدوم شدند.

مدیر روابط عمومی اورژانس آذربایجان‌غربی گفت: مصدومان توسط واحدهای عملیاتی اورژانس ۱۱۵ به بیمارستان شهید قلی پور بوکان منتقل شدند.

جوادی ادامه داد: یکی از مصدومین این حادثه پس از انتقال به بیمارستان به دلیل وخامت حال در بیمارستان فوت کرد.

کد خبر 750352